کانون فرهنگی هنری نور مسجد جامع سامان

(فهما) فرهنگ و هنر مساجد ایران

کانون فرهنگی هنری نور مسجد جامع سامان

(فهما) فرهنگ و هنر مساجد ایران

کانون فرهنگی هنری نور مسجد جامع سامان

((من سفارش می کنم که کانون های فرهنگی هنری مساجد را فراموش نکنید،البته با همکاری بسیج)) "مقام معظم رهبری "
ادمین کانال تلگرام، سروش و صفحه اینستاگرام کانون فرهنگی هنری نور سامان
kanounnoorsaman@


ارتباط با مدیر :
rezasaffarisamani@gmail.com

سردارشهید قربانعلی عرب فرزند مرحوم محمد ابراهیم

کانون فرهنگی هنری نور سامان | يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۵ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
گذری بر زندگی سردار شهید قربانعلی عرب :
سردارشهید قربانعلی عرب فرزند مرحوم محمد ابراهیم
در سال 6331 در روستای مارکده از توابع شهر سامان
در خانواده ای کشاورز و مستضعف بدنیا آمد .
در سن 1 سالگی پدر خود را از دست داد و در سال 6333 مشغول به تحصیل شد وی به علت
فوت پدر و نداشتن سرپرستی خانواده با مادرش به اصفهان هجرت کردند و با دیگر برادرانش
کوشش نمودند که ایشان درس بخواند وی نامبرده به دو علت ادامه تحصیل نداد یکی به علت
فقر مالی و دیگر تحقیر نمودن ایشان در فرهنگ ملعون شاهنشاهی سبب شد که ایشان
تحصیلات را ترک و به شغل درب و پنجره ساز روی آوردند که حقوق و درآمدشان خیلی ناچیز
بود و در همان موقع به فکر فقرا و مستمندان و یتیمان بود ، برای آنها لباس می خرید و از آنها
تفقد و دلجویی می نمود و خدمت سربازی خویش را به مدت دو سال انجام داد و انقلاب
اسلامی به رهبری امام خمینی شروع شد.
در راهپیماییها شرکت می نمود و یک مغازه در و پنجره سازی برای خودش داشت و در انقلاب
اسلامی به فرمان امام خمینی مغازه را بسته بود و به محض شروع جنگ ایشان از طریق مسجد
انقلاب اصفهان طی یک دوره نظامی به کردستان اعزام شدند و بعد از کردستان ایشان به
جنوب آمدند و در تمام عملیاتها از فرماندهی کل قوا در دارخوئین گرفته تا بدر شرکت کرده
اند و در اکثر عملیاتها زخمی شده بودند که حتی تا نزدیک شهادت هم می رفتند ولی خدا می
خواسته که ایشان را برای خدمت بیشتر به اسلام حفظ کند و در یکی از موارد مجروحیت
ایشان در حال بیهوشی در اطاق عمل حضرت زهرا ››سلام الله علیه ‹‹ و امام حسین ››علیه
السلام ‹‹ را رویت می کنند که به ایشان می فرمایند که ما بچه ها را دوست داریم .
13 در ادامه عملیات به درجه رفیع شهادت نائل آمد /1/ سرانجام ایشان در تاریخ 61 .
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...
) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (
پای گاه مقاومت بسیج شهید دکتر بهشتی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

زندگی نامه فرماندار مکتبی شهید امامقلی جعفرزاده سامانی :

کانون فرهنگی هنری نور سامان | يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۴ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگی نامه فرماندار مکتبی شهید امامقلی جعفرزاده سامانی :
تولد : بهمن 3124 سامان
شهادت: 3 دی 3110 مشهدمقدس
شهید امامقلی جعفرزاده سامانی در بهمن ماه سال ۲۳۱۴ درشهر سامان زادگاه عمان ودهقان سامانی از
شعرای به نام ایران؛ یکی از شهرهای استان چهارمحال وبختیاری ، در یک خانواده مستضعف به دنیا آمد. تنها
فرزند این خانواده بود ،او را نذر امام رضا)ع( کردند و مدت هفت سال لباس سفید به او پوشاندند و کفنپوش
امام رضایش ساختند . به اندازه موهای سرش سکه به حرم امام حسین علیهالسلام ریختند .پدر و مادر متدین او از
همان اول پیوندش را با ائمه طاهرین)ع( مستحکم ساختند. به لحاظ همین امر بود که لحظهای از یاد آنان غافل
نمیشد و همه کارهایش درجهت وخواست ائمه اطهار)ع(بود. تحصیلات ابتدائی خود رادر سامان به پایان
رسانید و بعد ازبه دلیل فراهم نبودن شرایط ادامه تحصیل درسامان تحصیلات متوسطه خویش را در دبیرستان
ادب اصفهان تمام کرد . در سن ۲۱ سالگی پدرش را از دست داد و با مادر پیرش زندگی میکرد . در سال
۲۳۴۲ وارد صحنه سیاست شد و مشغول کارهای زیرزمینی که بوسیله روحانیت مبارز رهبری می شد، گردید و
به پخش اعلامیه و نوارهای امام و رساله امام پرداخت . ایشان در سال ۲۳۴۱ به خدمت سربازی اعزام گردید و
در دوران سربازی خود سپاهی دانش ممتاز بود. دوستان هم دوره اش میگویند ،در سال ۲۳۴۱ عکس امام)ره(
را به آنها نشان می دهد و می گوید: روزی این زعیم عالیقدر حکومت اسلامی را پیاده خواهد کرد. در سال
۲۳۴۱ واردکارخانه ذوب آهن اصفهان گردید و بعد از دیدن دوره یکساله فنی مشغول بکار شد . در شهریور
سال ۲۳۴۱ ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک دختر و دو پسر است .در سال ۲۳۴۱ برای دیدن دوره یکساله
ازطرف کارخانه ذوب آهن اصفهان عازم شوروی شد ولی به علت برخورداری از استعداد ونبوغ زیاد،
این دوره را در مدت هفت ماه و نیم تمام کرد و به کشور بازگشت . در این مدت که در شوروی اقامت داشت
تمام موازین شرعی را اجرا میکردوقرارگرفتن در محیط فاسد وغیراسلامی کوچکترین خللی در ایمان واراده او
ایجاد نکرد. بعد از بازگشت از شوروی فعالیتهای خویش را دوباره از سرگرفت وبا مبارزان منطقه چهارمحال
واصفهان مانند برادران؛ صلواتی، پرورش، آیتا... طاهری، حجهالاسلام میرزائی امام جمعه زرین شهر و
شهدائی چون ترکی ، فولادی و... ارتباط تنگاتنگ داشت. در آن خفقان رژیم دیکتاتوری پهلوی، به ایجاد
نمایشگاهای کتاب در فولادشهر، شهرکرد، سامان همت گماشت و همچنین در سایر شهرستانها نمایشگاههای
کتاب بسیاری تشکیل داد. اودراین نمایشگاهها به روشنگری افکار تودههای مردم می پرداختند و به کارهای
تشکیلاتی اهمیت بسیار میداد .
تمه رهشدلاوف رد دنچ یتاسلج لیکشت هب تبسن زرابم و یبتکم ناردارب ریاس اب هارمه تهج نیمه هب
گماشت. شهری که به دلیل رواج فرهنگ فاسد طاغوتی از معنویت در آن اثری نبود .اوبارها هزاران
اعلامیه حضرت امام)ره( را مخفیانه و با چابکی ، زیرکی و بدون ترس از عوامل ساواک به داخل
کارخانه ذوب آهن اصفهان میبرد و پخش میکرد. در چهلمین روز شهادت حاجآقا مصطفی خمینی، در
حالی که در مسجد سید اصفهان سخنرانی میکرد، دستگیر شد. در زمان پیروزی انقلاب زحمات زیادی
کشید و بارها خطر راازسر گذراند اما به شهادت نرسید. ا و تمام مال و جان خویش را فدای مکتب
اسلامی ساخته بود. لحظهای از یاد خانوادههای زندانی، تبعیدی و خانوادههای بیسرپرست و مستضعف
غافل نمیشد و با انجمن مددکاران و صندوق قرضالحسنه اصفهان همکاری داشت. وقتی که نماز
میخواند با تمام وجودش به یاد خدا بود و با تمامی وجودش دعای کمیل میخواند و اشک میریخت.
به معنای واقعی کلمه مقلد امام)ره( و معتقد به ولایت فقیه بود . به امام )ره(عشق میورزید و او را الگوی
خویش قرار داده بود . در زمان پیروزی انقلاب به همراه دیگر برادران مبارز کارخانه ذوبآهن را به
اعتصاب کشاندند. وی دارای بینش سیاسی قوی بود و هیچگاه در مسائلی که در مملکت بوجود میآمد
اشتباه نمیکرد . دراول انقلاب که حجم زیادی ازحملات ناجوانمردانه ی منافقین وملی گراهای دروغین
متوجه آیت ا... مظلوم دکتر بهشتی وسایرشخصیتهای انقلابی بود؛ایشان به آنها عشق میورزید و
میگفت: روزی شهید بهشتی و حقانیت حزب جمهوری بر مردم ثابت میگردد. توصیه میکرد که از
روحانیت مبارز دفاع کنید. به مال دنیا دل نبندید که شما را گرفتار میکند. همیشه شهادت را از خدا
آرزو میکرد و در قبال خون شهداء احساس تعهد میکرد . مرتب قیامت را یادآوری میکرد و به آقای
رجائی ، رفسنجانی، خامنهای و همراهان علاقه بخصوصی داشت و میگفت: که اینها بازوان امام هستند،
بعد از پیروزی انقلاب به سمت مدیریت انتظامات شهر صنعتی فولاد شهر انتخاب گردید و در این پست
خدمات شایانی کرد . مدت هشت ماه در این پست خدمت نمود و بعد به جهاد سازندگی شهرکرد آمد و
در مدت ده ماه در این شغل خدمت کرد و بعد به علت حساسیت منطقه به انتظامات بازگشت . بعد وارد
سپاه پاسداران شدودر قسمت اطلاعات مشغول خدمت گردید . بعد از آن مسئول اداره حراست کارخانه
ذوبآهن اصفهان شد و مدتی هم در این قسمت خدمت کرد .او در بیست و نهم مهرماه ۲۳۱۱ به سمت
فرماندار شهرکرد انتخاب شد. در تاریخ یکم دیماه سال ۲۳۱۱ وقتی که به اتفاق همراهانش از بازدید
جبههها برمیگشت تصمیم میگیرند به حرم امام رضا)ع( بروند و زیارت کنند . پس از زیارت معشوق و
کمی استراحت در شهر مشهد موقع خروج از اقامتگاه خود مورد شناسائی قرار میگیرند و به دست
منافقین جنایتکار به درجه شهادت تابه آرزوی خود برسد .
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... ) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (
پای گاه مقاومت بسیج شهید دکتر بهشتی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

گذری بر زندگی سردار شهید احمد کبیری سامانی :

کانون فرهنگی هنری نور سامان | يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۳ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
گذری بر زندگی سردار شهید احمد کبیری سامانی :
تولد : بهمن 4331
شهادت: 2 فروردین 4334
در بهمن ماه 4331 در یکی از شهرهای استان چهارمحال بختیاری به نام سامان ودر خانواده ای متدین و مستضعف
دیده به جهان گشود. پس از طی دوران کودکی با علاقه ای خاص وارد دبستان دهقان سامانی شد. دوره تحصیلات
ابتدایی وراهنمایی را با موفقیت به پایان رساند وخود را برای دبیرستان آماده می کرد که در مهرماه 4334 مادرش را از
دست داد،این حادثه اثری عمیق بر او نهاد .روزها به سرعت می گذشت و شهید سه سال پایان تحصیل خود را در تهران
گذرانید. در تابستان ها برای فراهم نمودن کمک هزینه تحصیلی در رشته برق کاری به کار می پرداخت .وقتی انقلاب
پرشکوه اسلامی به رهبری خمینی بت شکن در سال 4331 به اوج خود رسید ، احمد بی درنگ به صف مبارزان
پیوست.اودر این دوران سهم به سزایی ایفا نمود. با باز شدن مدارس تظاهرات و اعتصابات شدت می گرفت و او تمام
اوقاتش را در فعالیت بر علیه رژیم به سر می برد . در شب حمله به نیروی هوایی از طرف مزدوران گاردشاهنشاهی، به
کمک برادران نیروی هوایی شتافت و در درگیری های 22 بهمن نقش مهمی به عهده داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی
تحصیلات خود را ادامه و در رشته اقتصاد دیپلم گرفت. با اخذ دیپلم به سامان بازگشته و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی به عضویت سپاه درآمد و با گذراندن دوره های مختلف آموزشی در تهران در واحد آموزش سپاه خدمت خود
را شروع نمود .
احمد کبیری، از تبار هابیل، ابراهیم)ع(، موسی)ع( و محمد )ص( و حسین )ع(بود و حسین گونه در کربلای ایران زمین
در عاشورای دوم فروردین 4334 لبیک گویان به دیار حسین شتافت و در حمله فتح المبین بلندترین قله انسانیت را
پیموده و شربت گوارای شهادت را نوشید .
وصیتنامه:
بسماللهالرحمنالرحیم
انی وجهت وجهی للذی فطرالسموات والارض حنیفا و ما انا منالمشرکین. سوره انعام آیه 87
من با ایمان خالص روی به سوی خدائی آوردم که آفریننده آسمانها و زمین است و من هرگز با )عقیده جاهلانه( مشرکان موافق نخواهم بود .
سپاس و ستایش خداوندی را که آسمانها و زمین را آفرید. سپاس و ستایش خدایی را که تمام موجودات عالم و همه ی انسانها را
آفرید و برای راهنمائی انسان و هدایت او به راه راست پیامبران را فرستاد . سپاس خدا را که همه ی ما را مسلمان قرار داد و در این
برهه از زمان این چنین رهبری و انقلابی نصیبمان کرد. و این همه نعمت فراوان بر ما ارزانی داشت .
خدایا مرا ببخش و عفو کن که نتوانستم بنده صالحی باشم و شکر این همه نعمت فراوان را به جا آورم و انسان باشم. از تو خواهانم
مرا عفو کنی و از عذاب آخرت نجاتم دهی. خدایا میدانم لیاقت و شایستگی شهادت را ندارم اما از تو می خواهم این مقام عظیم
و بزرگ را نصیب من کنی .
حدود یکسال و چندماه است که دست ابرقدرتها به ویژه امریکای جنایتکار از آستین صدام کافر بیرون آمده و همگی به اسلام
عزیز و انقلاب اسلامی حمله کرده و میخواهند این انقلاب را نابود کنند. زیرا آن را بزرگترین خطر برای خود میبینند. بر همه
مسلمین و به خصوص ملت مسلمان ایران است که کمک کنند و جلو این قدرتها بایستند. امروز همه ما مسئولیتی بس سنگین
داریم . مسئولیت شناخت صحیح و درست اسلام و حفظ و گسترش آن در جهان و مقاومت سرسختانه در مقابل ابرقدرتها و
وابستههای آنان .
همه ملت باید این حسین زمان، امام امت، خمینی بتشکن را یاری کنند. تا انشاالله زمینه حکومت حضرت مهدی )عج( را فراهم
آورند . از ملت مسلمان میخواهم همیشه وحدت و انسجام خود را نگهدارند و با قدرت و توکل بر خداوند یکتا، به پیش روند . از
هیچ قدرتی جز خداوند نترسند. فقط اسلام را عمل کنند، اسلام امانتی است و به دست ما سپرده شده. باید آن را بشناسیم و به
دیگران نیز بشناسانیم . امروز صدور انقلاب جز گسترش و شناساندن اسلام چیز دیگری نیست، امام امت که این همه تأکید دارند
انقلاب صادر شود این است که اسلام در سراسر عالم شناسانده شود. و همه با برنامههای انسانساز اسلام آشنا شوند. زیرا اسلام همه
چیز دارد. و خداوند آن را کامل کرده تا انسانها با عمل به آن، به هدف واقعی که همان خداست برسند .
همچنین از ملت مسلمان می خواهم به روحانیت احترام بگذارند و مثل همیشه آنان را یاری کنند. زیرا اگر روحانیون نبودند اسلام
تا این اندازه پیشرفت نکرده بود و ما هنوز به این انقلاب نرسیده بودیم. و دولت و مجلس شورای اسلامی و ارگانهای انقلابی و
همه قوای نظامی را کمک کنند و پشتیبانی کنند. از پدر عزیزم میخواهم که مرا ببخشد . چون فرزند لایق برای وی نبودم. و حق
فرزندی را به جا نیاوردم. پدرجان فقط به فرمان امام عزیز فرمانده کل قوا و این رهبر شکستناپذیر و بیداردل میجنگم . فرمان او
فرمان امام زمان )عج( ،فرمان رسول خدا و فرمان خداوند است. همه ی این رزمندگان از پیر و جوان و نوجوان به فرمان او به جبهه
میآیند. و به عشق خدا و شهیدشدن خود را در این همه مشکلات و دشواریها میاندازند. پدر از شما می خواهم بعد از کشتهشدنم
برایم گریه نکنید. زیرا دشمن شاد میشود . و برای اسلام و انقلاب اسلامی تا آنجائی که میتوانید تلاش کنید. از برادر عزیزم نیز
میخواهم در سپاه با استقامت و پایداری ؛ تلاش کنند. برادر جان از تو التماس دعا دارم و انشاالله اگر در مورد تو خطایی کردهام
ببخشید .
از همه برادران پاسدار ،این جان برکفان عزیز و رهروان حسینی نیز میخواهم همانطور که امام فرمودند؛ قدر خود را بدانند و واقعاً
از اسلام و مسلمین پاسداری کنند. قدرتهای شیطانی، پاسداران را دشمن بزرگ میدانند و محرومان و ستمدیدگان و مستضعفین
به سپاه و ملت ایران چشم امید دوختهاند، تا آن را از یوغ استعمار و استثمار و بردگی بیرون آورند.همه پیروز و موفق و موید
باشید.از برادر عزیزم میخواهم مقدار پولی را که همراه دارم به حساب جنگزدگان بگذارد و همینطور یک دستگاه رادیوضبط
است که آن را به هرجا صلاح دیدند بدهندخدا گناهان همه را ببخشد و حاجات و آرزوهای همه را برآورده کند.
برادران و دوستان عزیز خدا نگهدار شما
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... ) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (
پای گاه مقاومت بسیج شهید دکتر بهشتی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

معلم سرافراز شهید سهراب شریعتی سامانی :

کانون فرهنگی هنری نور سامان | شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۳۹ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
مقام معظم رهبری : امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهداء کمتر از شهادت نیست.
معلم سرافراز شهید سهراب شریعتی سامانی :
تولد : 1 دی 1144 شهر سامان
شهادت: 25 دی 1135 جبهه شلمچه
فرازی از زندگی نامه:
شهید سهراب شریعتی سامانی در یکم دی ماه سال 4411 در شهر سامان چشم به
جهان گشود. دوران تحصیل را تا سطح متوسطه پشت سر نهاده و در اوایل شکل گیری
انقلاب اسلامی در صفوف مردم حضور چشمگیر داشت. وی همراه یاوران شهیدش در
تبلیغات و نشر فرهنگ اسلامی در حد توانی که داشت همکاری می کرد. ایشان هفت بار به
جبهه اعزام شدند؛ در این دوران در رشته دینی و عربی در تربیت معلم شهید رجائی
شهرکرد قبول شدند که بعد از گذراندن سال اول ، شوق دیدار یار او را دوباره به سوی
جبهه های نبرد حق علیه باطل فراخواند تا اینکه در بیست و پنجم دی ماه سال 4431 در
عملیات کربلای 1 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
فرازی از وصیت نامه:
... از جوانان حزب الله تقاضا دارم جلو فساد و منکرات را گرفته و با این جرثومه به شدت
مبارزه کنند و دیگر اینکه دست به دامن ائمه معصومین بشوید و دست از دامن این خاندان پاک
برندارید. موقعیت حساس است و همه ی ما مسئولیم ؛ دیگر خود دانید؛ از امت حزب الله می
خواهم اگر راه کربلا باز شد سلام مرا به امام حسین علیه السلام برسانید.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... ) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (
پای گاه مقاومت بسیج شهید دکتر بهشتی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

حضور سردار آسودی در مسجد جامع سامان

کانون فرهنگی هنری نور سامان | شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۳۵ ب.ظ


  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

زندگی نامه شهید سرافراز و اسوه سیامک کبیری سامانی :

کانون فرهنگی هنری نور سامان | شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۰۲ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
مقام معظم رهبری : امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهداء کمتر از شهادت نیست.
زندگی نامه شهید سرافراز و اسوه سیامک کبیری سامانی :
معلم شهید سیامک کبیری سامانی در فروردین ماه سال 8331 در
سامان در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد. تا سال سوم دبیرستان در
سامان و بعد از آن مدت یک سال در بندرعباس مشغول تحصیل بود.
از همین زمان فعالیت های مذهبی سیاسی خود را آغاز نمود، سپس به
اصفهان رفت تا این که در رشته ی ادبیات دانشگاه اصفهان قبول شد و
در دانشگاه ابعاد مبارزاتش وسعتی چشم گیر یافت.
با شروع انقلاب فرهنگی به سامان بازگشت و در سپاه پاسداران به صورت افتخاری خدمت
می کرد. همچنین در قسمت فرهنگی جهاد فعالیت می نمود و انجمن اسلامی مسجد جامع
سامان را تشکیل داد و کتابخانه ای در مسجد جامع سامان تاسیس نمود. او همچنین دبیر
دبیرستان شهید مطهری بود. مبارزه با گروهک ها را وظیفه خود می دانست. بارها از طرف
گروهک ها او را تهدید به قتل کردند. شاعر و نمایش نامه نویس بود و نمایش نامه هجرت را
که هم نویسنده و هم کارگردان آن بود چند بار در سامان نمایش دادند.
وی در سال 8331 به جبهه شوش رفت مدتی در جبهه بود تا این که دبیرستان افتتاح شد. بعد از آن دوباره در
8331/81/83 به جبهه رفت. می گفت این انقلاب خون می خواهد جبهه ها احتیاج به نیرو دارد ما نباید در
این موقع جنگ بی تفاوت باشیم، بعثیون عراق در سرزمین اسلامی ما خیانت کنند و ما ندیده بگیریم؟ آری
او به جبهه رفت و در حمله فتح المبین در جبهة رقابیه در شب دوم فروردین ماه 8338 پس از گذشتن از دو
خاکریز دشمن بعثی، تیربارش گیر می کند تیر بار دیگری به او می رسانند در خاکریز سوم دشمن با آرپی
جی او را مورد هدف قرار می دهد و با فریاد یا زهرا جان به جان آفرین تسلیم می کند و به درجه رفیع
شهادت نایل می گردد. در دوازدهم فروردین 38 با پسر عمویش احمد کبیری، از فرماندهان سپاه شهرکرد
که ایشان هم در همان حمله شهید شده بود در یک روز پس از تشییع جنازه در تکیه شهدای سامان به خاک
سپرده شدند... .
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... )شادی ارواح مطهر امام و شهدا صلوات(
پای گاه مقاومت بس ی ج شه ید دکتر بهشت ی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان