(وصیت نامه ی شهید سیامک کبیری)
(وصیت نامه ی شهید سیامک کبیری)
در آخر چند نکته تذکر و شاید وصیت نامه ای می نویسم:
1- از مال دنیا چیزی نداشته و ندارم که آن را به کسی ببخشم یا مقامی منصبی ندارم که به کسی واگذار نمایم جز چند جلد کتاب پاره که آن را به کتابخانه مسجد جامع سامان اهدا می کنم.
2- می دانم که گوش های تمام مردم را پنبه های بی خیالی و بی تفاوتی پر کرده است و هنوز در بذر نان و نام، خانه ای راحت و ........ می باشند اما برای اتمام حجت می گویم ای مردم به خود آیید و سر از لاک بی تفاوتی و راحت طلبی بردارید و به روز قیامت بیندیشید که خدا شما را باز خواست خواهد کرد.
3- می دانم فردا مانند دیگر شهیدان از یاد خواهم رفت اما هیچ کسی حق ندارد پول خون مرا بگیرد و هیچ کس حق ندارد از خون من نردبانی برای مقام و نان و نام بسازد. خون من هدیه به رهبر است و برای خداست و برای تداوم خون شهیدان.
4- با وجود این که می دانم به حرف های هیچ شهیدی، شما مردم سامان گوش نمی دهید اما مردم به خود بیایید و نگذارید به جای شما فکر کنند و برای شما تصمیم بگیرند و از خون شهیدان شما نردبان سازند.
5- برای امام جمعه در سامان فکری بکنید و نماز جمعه در سامان برگزار کنید، چرا که دشمن از نماز جمعه ما، در وحشت است.
6- همکاران عزیز، برادران به اصطلاح معلم، این افرادی که در زیر دست شما هستند، این ها فرزندان شهید انقلابند، یا از آموزش و پرورش بیرون روید و به کار نان و آبداری بچسبید، یا واقعا معلم بشوید که معلمی کار انبیاست.
7- روی قبر شهیدان درخت سرو بکارید، چرا که به سرو گفتند: چرا بار نداری؟ گفت: آزادگان بی بارند.
8- از مقامات استان خصوصا امام جمعه معظم شهرکرد حجه الاسلام تقوی می خواهم به وضع بی سامان سامان رسیدگی نمایند.
9- فرزندان حزب ا... برادران مسلمان وحدت، وحدت، وحدت، حول محور الله.
15 /12/60 سیامک کبیری سامانی
- ۹۵/۱۱/۲۴