کانون فرهنگی هنری نور مسجد جامع سامان

(فهما) فرهنگ و هنر مساجد ایران

کانون فرهنگی هنری نور مسجد جامع سامان

(فهما) فرهنگ و هنر مساجد ایران

کانون فرهنگی هنری نور مسجد جامع سامان

((من سفارش می کنم که کانون های فرهنگی هنری مساجد را فراموش نکنید،البته با همکاری بسیج)) "مقام معظم رهبری "
ادمین کانال تلگرام، سروش و صفحه اینستاگرام کانون فرهنگی هنری نور سامان
kanounnoorsaman@


ارتباط با مدیر :
rezasaffarisamani@gmail.com

۳۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

(وصیت نامه ی شهید سیامک کبیری)

کانون فرهنگی هنری نور سامان | يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۸ ب.ظ

 

 

(وصیت نامه ی شهید سیامک کبیری)

در آخر چند نکته تذکر و شاید وصیت نامه ای می نویسم:

1-     از مال دنیا چیزی نداشته و ندارم که آن را به کسی ببخشم یا مقامی  منصبی ندارم که به کسی واگذار نمایم جز چند جلد کتاب پاره که آن را به کتابخانه مسجد جامع سامان اهدا می کنم.

2-     می دانم که گوش های تمام مردم را پنبه های بی خیالی و بی تفاوتی پر کرده است و هنوز در بذر نان و نام، خانه ای راحت و ........ می باشند اما برای اتمام حجت می گویم ای مردم به خود آیید و سر از لاک بی تفاوتی و راحت طلبی بردارید و به روز قیامت بیندیشید که خدا شما را باز خواست خواهد کرد.

3-     می دانم فردا مانند دیگر شهیدان از یاد خواهم رفت اما هیچ کسی حق ندارد پول خون مرا بگیرد و هیچ کس حق ندارد از خون من نردبانی برای مقام و نان و نام بسازد. خون من هدیه به رهبر است و برای خداست و برای تداوم خون شهیدان.

4-     با وجود این که می دانم به حرف های هیچ شهیدی، شما مردم سامان گوش نمی دهید اما مردم به خود بیایید و نگذارید به جای شما فکر کنند و برای شما تصمیم بگیرند و از خون شهیدان شما نردبان سازند.

5-     برای امام جمعه در سامان فکری بکنید و نماز جمعه در سامان برگزار کنید، چرا که دشمن از نماز جمعه ما، در وحشت است.

6-     همکاران عزیز، برادران به اصطلاح معلم، این افرادی که در زیر دست شما هستند، این ها فرزندان شهید انقلابند، یا از آموزش و پرورش بیرون روید و به کار نان و آبداری بچسبید، یا واقعا معلم بشوید که معلمی کار انبیاست.

7-     روی قبر شهیدان درخت سرو بکارید، چرا که به سرو گفتند: چرا بار نداری؟ گفت: آزادگان بی بارند.

8-     از مقامات استان خصوصا امام جمعه معظم شهرکرد حجه الاسلام تقوی می خواهم به وضع بی سامان سامان رسیدگی نمایند.

9-     فرزندان حزب ا... برادران مسلمان وحدت، وحدت، وحدت، حول محور الله.

                                                                                                                                                                         15 /12/60     سیامک کبیری سامانی

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

معلم سرافراز شهید نصرت الله ذبیحی سامانی :

کانون فرهنگی هنری نور سامان | يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۷ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
مقام معظم رهبری : امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهداء کمتر از شهادت نیست.
معلم سرافراز شهید نصرت الله ذبیحی سامانی :
تولد : 5 خرداد 3131 شهر سامان
شهادت: 8 مهر 3151 شهر آبادان
فرازی از زندگی نامه:
شهید نصرت الله ذبیحی سامانی در پنجم خردادماه سال 3131 در شهر سامان به
دنیا آمد. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود به پایان رسانید و
در سال 3113 تا سال 3111 در یکی از دبیرستان های شهرکرد و سپس در شهر نجف
آباد ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. سپس به استخدام آموزش و
پرورش درآمد و با شرکت در کنکور سراسری در رشته شیمی وارد دانشگاه شد.
ایشان با اخذ مدرک کارشناسی شیمی مشغول تدریس شده و در هشتم مهرماه سال
3131 در ساختمان اداره آموزش و پرورش شهر آبادان بر اثر اثابت ترکش خمپاره
به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
فرازی از وصیت نامه:
... چنانچه سعادت شهادت یافتم وصیت می کنم که وارثی ندارم و آنچه اندوخته دارم
به کمک مسئولان جمهوری اسلامی ایران ، دبستانی در زادگاهم احداث نموده تا بعد از
شهادت من مورد استفاده همشهریان عزیزم قرار گرفته و این بنیاد عام المنفعه باقی ماند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... ) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (
پای گاه مقاومت بسیج شهید دکتر بهشتی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

گذری بر زندگی امیر سرلشکر خلبان شهید نعمت الله اکبری سامانی :

کانون فرهنگی هنری نور سامان | يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۷ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
گذری بر زندگی امیر سرلشکر خلبان شهید نعمت الله اکبری سامانی :
تولد : 0331 سامان
شهادت: 33 آبان 0331 حملات برون مرزی در عملیات آزادسازی سوسنگرد
امیر سرلشکرخلبان شهید نعمتالله اکبری پس از اتمام تحصیلات خود در شهر سامان از توابع چهارمحال و بختیاری
موفق شد تا در رشتههای پزشکی و خلبانی پذیرفته شود ولی به دلیل علاقه فراوان رشته خلبانی را در دانشگاه تهران
برگزید .
شهید اکبری از هوش سرشار و اخلاق خوبی برخوردار بوده است، هر چند بیش از 5 سال دارای زندگی مشترک با
همسر خود داشته است، ولی همیشه بهگونهای برخورد مینموده است که میدانسته در صورت به وجود آمدن جنگ
شهید میشود . در نخستین ماموریت وی که به مدت 55 روز به طول انجامید موفق به شناسایی مواضع دشمن گردیده بود
برای شناسایی دوباره که به جای یکی دیگر از دوستانش انجام داد » کیانآرا « و در ماموریت بعدی که با خلبان شهید
هواپیمای این شهید به تاریخ 52 آبانماه در منطقه فکه مورد اصابت آتش دشمن واقع شد و سقوط کرد .
هر چند تاریخ شهادت این شهید در تاریخ در سال 18 طی نامهای که از بغداد به سازمانهای ایرانی رسیده بود به اطلاع
خانواده رسید که مقبرهای در عراق برای خلبانان مفقود الجسد ما درست کردهاند که مورد قبول آنها واقع نشد . سرلشکر
خلبان شهید نعمت الله اکبری بیش از 5۵ بار پرواز موفق داشته است و با توجه به اینکه یکی از افتخارات گمنام شهر
سامان می باشد، هنوز اقدام جدی در شناساندن این بزرگ مرد تاریخ جنگ تحمیلی انجام نگرفته است .
خانم نسرین سامانی)همسر شهید ( نحوه ازدواج خود را با شهید اکبری اینگونه توصیف کرد : در سال 55 ایشان با
یونیفرم نظامی به خواستگاری آمدند و با این کار خود تعهد به کشور را متوجه من نمودند هر چند وصیتنامهای در طول
زندگی خود برجای نگذاشت ولی پس از انقلاب اسلامی خود را پیرو رهبری حضرت امام خمینی )ره( میدانست . وی
شهادت شهید اکبری را مظلومانه دانست و گفت: از آن جا که نمادی از شهدای مفقودالجسد خلبان کشور در بهشتزهرا
ساخته شده بود برای شرکت در این مراسم حضور یافتیم ولی به دلیل سخنانی که فقط درباره فرماندهان ارشد این شهدا
گفته میشد دیگر در آنجا حضور نیافتیم و در هیچگونه مراسمی مشابه آن شرکت نکردیم... . در گذرگاه تنگ این زمانه انسان
فریب، قدم های آهسته، نشان از عمق درک جانان است ، کمتر کسیست که در رسیدن به مقصود بی مقصودش عجول نباشد و هرکس در
طلب سهم خواهیِ افزون تر از این دنیاست و همه مشغول به کار خودشانند و اگر صفت کبک را بر آنها نگذاریم سخت در حقشان جفا کرده
ایم... . سرلشکر خلبان شهید نعمت الله اکبری سامانی از آن دست انسان های آسمانی بود که راه را با تمام وجود درک نموده بود و آسمان را
به زیر سلطه خود برده گاه عرشی بود و در عرش بوی خاک می داد و گاه نیز خاکی آسمانی... . این عقاب تیز پرواز نیروی هوایی ارتش
جمهوری اسلامی ایران همچون هم مسلکان با نام و نشان شهیدش، دوره های زیادی را حتی در خاک اجنبی)امریکا( دیده بود و F-32 چون
اسبی رام در دستان آن بود و آسمان را مبهوت خود می کرد. ایشان عشق به وطن در وجودش همچون خورشیدی می درخشید و پروازهای بی
نهایتش حکایت از جرات و جسارت و شایستگی می کرد . ماههای آغازین جنگ) 52 آبان 8251 ( در عملیات سوسنگرد به همراه کمک
خلبانش شهید کیان آرا ،عاشقانه و بی نشان بدون هیچ تعلق به این دنیا به فیض عظیم شهادت نایل گشتند و جسم پاکش هیچ گاه خود را به
خاک آلوده زمین نشناساند .
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... ) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (
پایگاه مقاومت بسیج شهید دکتر بهشتی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

معلم سرافراز شهید محمدرضاریاحی سامانی

کانون فرهنگی هنری نور سامان | يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۶ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
معلم سرافراز شهید محمدرضاریاحی سامانی
5305 محل شهادت: شلمچه /60/ 5331 شهادت: 15 /60/ تولد: 60
وصیت نامه : الحمدلله الذی هدانا لهذا ما رکنالنهندی اولا ان هداناالله
ستایش خدای را که ما را بر این مقام راهنمایی کرد که اگر هدایت ولطف الهی نبود ما به خود در این مقام راه نمی یافتیم
الان که سعادت نصیب این بنده گنهکار وسیه روی خدا شده است که در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشته باشیم
تنها حرفی که به عنوان آخرین کلمات برخاسته ازفکراین عبد کوچک خدا سرچشمه می گیرد برروی کاغذ می آورم تا
بلکه آنان که برای درهم کوفتن برخاسته اند بفهمند که الهامات امام خمینی این قائد بزرگوار عاشقانی ساخته که هیچ سر از
پا نمی شناسند که از زمان درک خوب از بد هدفشان ایثار و جانفشانی برای برپایی ودوام اسلام وحکومت جهانی
مهدی)عج(می باشد. ودراین راه ترس از مرگ ندارند که معتقدند اگر کشته شوند پیروزند واگر بکشند پیروز لهذا بی باکانه
بربساط ستم یا به کفر می تازند وکاخهای ظلم رابرظالمان جهان فرو خواهند کوفت و زمینه ظهور آقا ومولایمان امام زمان
)عج( را آماده میکنندتا او جهان را از ظلم وغارتگری پاک سازد .وهمه جا را از نور عدالت پرکندوما همه به این امید می
جنگیم ومی رزمیم وبه پیش می رویم و به این امید طالب شهادت هستیم که بعد از شهادت آقایمان برسر بالینمان خواهد
آمد و گنهکارانی همچون مرا شفاعت خواهد نمود.
و اما ای پدر صالح ومادر مومنه ام اگر اولاد حقیرتان سعادت شهادت داشت هیچ آزرده مباشید وافتخار نمایید که
همچنین فرزندی تحویل جامعه داده اید که مردانه درمقابل ظلم وستم ایستادگی کند و در این راه از تقدیم جانش
باکی ندارد .روح من ازشما راضی باشد مرا ببخشید و حلالم کنید مخصوصا در ایامی که پدر پیرم وعزیزم احتیاج به
من داشت که عصای دستش باشم و سرپرستی یک خانواده را به عهده بگیرم .من از مال دنیا چیزی ندارم زیرا با فقر
بدبختی بزرگ شده ام وطالب مال دنیا وگردآوری آن نبود.
از برادران عزیزم علیرضا واحمدرضا می خواهم که به وضع خانواده برسند وکاری نکنند که باعث ناراحتی پدر و
مادر عزیزمان شود از خواهران عزیزم می خواهم که فرزندان خود را طوری تربیت کنند که در آینده حافظ خون
شهدای اسلام باشند. در مورد دفن کردن من ، آرزو دارم در کربلا دفن شوم ولی اگر امکان نداشت نمی خواهم
شما را به زحمت بیندازم زیرا سرورشهیدان جنازه مارا به کربلا خواهد برد همانطور که عرض کردم هر جا که
خودتان صلاح دانستید مرا دفن کنید.
همگی شما را دوست دارم وخواهش می کنم برای من گریه نکنید هرچندکه می دانم گریه های شما هم مشتی
محکم بردهان یاوه گویان است.
خداحافظ فمنهم من قضی نحبه ومنهم من ینتظر والسلام محمد رضاریاحی
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... )شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات(
پایگاه مقاومت بسیج شهید دکتر بهشتی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

زندگی نامه معلم سرافراز شهید خداداد مسیبی سامانی :

کانون فرهنگی هنری نور سامان | يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۵ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
مقام معظم رهبری : امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهداء کمتر از شهادت نیست.
زندگی نامه معلم سرافراز شهید خداداد مسیبی سامانی :
خداداد در دهم خرداد ماه سال 3111 به عرصه وجود گام نهاد.
دوران طفولیت را به سرپرستی پدری کشاورز و زحمتکش و مادری دلسوز و مهربان آغاز نمود.
دوره ی متوسطه را در زادگاه خود به اتمام رساند و موفق به اخذ مدرک دیپلم هنرستان در رشته آب و خاک گردید.
در اوایل دوران شکل گیری انقلاب اسلامی ایران فعالیت چشمگیری در سطح منطقه سامان داشت.
در بیستم مهر ماه سال 3131 به جبهه اعزام شد و در هفدهم اسفندماه سال 3136 در جزیره مجنون به درجه ر فیع شهادت نائل آمد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد )شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات(
وصیت نامه معلم سرافراز شهید خداداد مسیبی سامانی هر هفته با شهداء/ شماره 3 / هفته دوم خردادماه 1331
بسم الله الرحن الرحیم
ان الذین امنوا والذین هاجروا وجاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله والله غفور رحیم سوره بقره آیه 712
آنانکه ایمان آوردند و از وطن خود هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند اینان منتظر رحمت خدا باشند که خدا به آنها بخشاینده ومهربان است.
سلام و درود فراوان به امام امت ابراهیم زمان شکننده بتها و شیاطین ، اسوه زمان نایب مهدی ،کاروان سالار ضعفا وامت مسلمان وحزب
الله خمینی کبیر، سلام و درود فراوان به تمامی شهدا و مجاهدان فی سبیل الله سلام و درود فراوان به خانواده های شهدا این ایثارگران و
صابران ، شاگردان زینب )س( و درود فراوان به آنهایی که در صراط مستقیم به دنبال رهبرشان قدم می زنند.
این بنده حقیر و بی آبرو دردرگاه خدای رحمن و رحیم کوچکتر از آنم که شما امت فداکار را وصیتی کنم، چند خواهش ازشما دارم
ای امت مسلمان دست از دامن این بت شکن برندارید که همان ریسمان خداست. به خدا که راهش راه محمد رسول الله ،علی ولی الله
ومهدی حجت اله است به آنهایی که هنوز حرکتی نکرده اند و یا به این راه شک دارند می گویم که بدانید و مطمئن باشید راه خمینی
پیروز است و هرکس قدم به این راه گذاشت در جلگه عشاق است و به وادی عشق وارد و به لقاالله خواهد رسید به آنهایی که هنوز در
دلشان کینه اسلام و مسلمین را دارند می گویم که مطمئن باشید شما هم مثل اربابان خود یا به دست شن های روان یا به دست پرندگان یا
به دست روندگان قلع وقم خواهید شد.)نصرٌ من الله وفتحٌ قریب وبشرٌ المومنین(
خواهشی از برادران و خواهران معلم خود دارم، برادران وخواهران رسالت بزرگی برعهده شماست. بدانید اینک که به کلاس تدریس
می روید چنان تصور فرمائید که ذره ذره جسم آن کلاس را با استخوان های تمامی شهدا اسلام ساخته اند تمامی خطوط کتابها را با
خون مقدسشان نوشته اند وآن پاکانی که روبروی شما نشسته اند پیام گیران پیام حسین هستند شما را به همان رسالتتان قسم آن چنان
بجنبید که درآینده بسیار نزدیک میلیونها خروشنده حسینی برای مکتب خمینی بسازید. چون این مکتب به حسینی نیازمند است.
خواهشی از جوانان عزیز و جوانمردان شجاع دارم خودتان را بسازید وآماده نبرد مستقیم با شیاطین وکفار باشید و بدانید که ستونهای
کاخهای اصلی کفار درشمال این کشور الهی و شیطان بزرگ در آن سوی دنیا شکسته است بر آنها بتازید و از ظواهر آنها نهراسید که
اینها تارهای لرزان عنکبوتی هستند. برآنها بتازید و این غاصبان را از زمین خدا بیرون رانید که وارثان اصلی زمین شمایید.
از شما ای کسانی که راحت طلبی و رفاه دنیا را برگزیده اید و دائماً در فکر کسب مال بیشتر خوراک بهتر خانه بزرگتر هستید مغز خود
را بکار اندازید دقایقی درخلوت نشسته فکر کنید آیا مرگ حق نیست؟ آیا حضرت ملک الموت را باور ندارید؟ پادشاهی حضرت
سلیمان و عمرحضرت نوح را در نظر خود مجسم سازید مگر شما بالاتر از آنها خواهید شد؟ دنیا را رها کنید ای کسانی که جمع می
کنید و می پندارید اندوخته های مادی شما منجی شماست مگر پادشاهی سلیمان توانست او را در این جهان جاودانه سازد. شما
دنیا پرستان کوچکتر از آنید که بتوانید سلطنت حضرت سلیمان را به دست آورید هر آنچه را هم که به دست آورید مالک مطلق آن
خداست و مرگ به سراغ شما خواهد آمد دیر یا زود، ای سی ساله ها ای چهل ساله ها و ای پنجاه ساله ها از لذائذ گذشته چه برای شما
باقی مانده است؟ ای مردمی که مدعی شیعه حسین هستید بدانید اگر بنا بود خوشی و لذت در این دنیا وجود داشته باشد خداوند آن را
برای بهترین بنده خود حسین و اهلش قرار می داد. روز عاشورا را در نظر بگیرید که درآن روز آب، این نعمت خدا برای سپاه کفر
حلال و برای حسین و اهل بیت او حرام شد. خداوند در این دنیا برای بندگان مؤمن خود سختی و بلا و مصیبت را نازل می کند تادر آن
دنیا فلاح و رستگاری را نصیب فرماید.
از خداوند بزرگ برای امام عزیز و امت شهید پرور و مسلمان و برای مکتب روح بخش اسلام پیروزی آرزو مندم.
0631/01/10 » خدادادمسیبی سامانی « بنده حقیر و عاجز پروردگار
پای گاه مقاومت بسیج شهید دکتر بهشتی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

سردارشهید قربانعلی عرب فرزند مرحوم محمد ابراهیم

کانون فرهنگی هنری نور سامان | يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۵ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
گذری بر زندگی سردار شهید قربانعلی عرب :
سردارشهید قربانعلی عرب فرزند مرحوم محمد ابراهیم
در سال 6331 در روستای مارکده از توابع شهر سامان
در خانواده ای کشاورز و مستضعف بدنیا آمد .
در سن 1 سالگی پدر خود را از دست داد و در سال 6333 مشغول به تحصیل شد وی به علت
فوت پدر و نداشتن سرپرستی خانواده با مادرش به اصفهان هجرت کردند و با دیگر برادرانش
کوشش نمودند که ایشان درس بخواند وی نامبرده به دو علت ادامه تحصیل نداد یکی به علت
فقر مالی و دیگر تحقیر نمودن ایشان در فرهنگ ملعون شاهنشاهی سبب شد که ایشان
تحصیلات را ترک و به شغل درب و پنجره ساز روی آوردند که حقوق و درآمدشان خیلی ناچیز
بود و در همان موقع به فکر فقرا و مستمندان و یتیمان بود ، برای آنها لباس می خرید و از آنها
تفقد و دلجویی می نمود و خدمت سربازی خویش را به مدت دو سال انجام داد و انقلاب
اسلامی به رهبری امام خمینی شروع شد.
در راهپیماییها شرکت می نمود و یک مغازه در و پنجره سازی برای خودش داشت و در انقلاب
اسلامی به فرمان امام خمینی مغازه را بسته بود و به محض شروع جنگ ایشان از طریق مسجد
انقلاب اصفهان طی یک دوره نظامی به کردستان اعزام شدند و بعد از کردستان ایشان به
جنوب آمدند و در تمام عملیاتها از فرماندهی کل قوا در دارخوئین گرفته تا بدر شرکت کرده
اند و در اکثر عملیاتها زخمی شده بودند که حتی تا نزدیک شهادت هم می رفتند ولی خدا می
خواسته که ایشان را برای خدمت بیشتر به اسلام حفظ کند و در یکی از موارد مجروحیت
ایشان در حال بیهوشی در اطاق عمل حضرت زهرا ››سلام الله علیه ‹‹ و امام حسین ››علیه
السلام ‹‹ را رویت می کنند که به ایشان می فرمایند که ما بچه ها را دوست داریم .
13 در ادامه عملیات به درجه رفیع شهادت نائل آمد /1/ سرانجام ایشان در تاریخ 61 .
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...
) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (
پای گاه مقاومت بسیج شهید دکتر بهشتی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

زندگی نامه فرماندار مکتبی شهید امامقلی جعفرزاده سامانی :

کانون فرهنگی هنری نور سامان | يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۴ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگی نامه فرماندار مکتبی شهید امامقلی جعفرزاده سامانی :
تولد : بهمن 3124 سامان
شهادت: 3 دی 3110 مشهدمقدس
شهید امامقلی جعفرزاده سامانی در بهمن ماه سال ۲۳۱۴ درشهر سامان زادگاه عمان ودهقان سامانی از
شعرای به نام ایران؛ یکی از شهرهای استان چهارمحال وبختیاری ، در یک خانواده مستضعف به دنیا آمد. تنها
فرزند این خانواده بود ،او را نذر امام رضا)ع( کردند و مدت هفت سال لباس سفید به او پوشاندند و کفنپوش
امام رضایش ساختند . به اندازه موهای سرش سکه به حرم امام حسین علیهالسلام ریختند .پدر و مادر متدین او از
همان اول پیوندش را با ائمه طاهرین)ع( مستحکم ساختند. به لحاظ همین امر بود که لحظهای از یاد آنان غافل
نمیشد و همه کارهایش درجهت وخواست ائمه اطهار)ع(بود. تحصیلات ابتدائی خود رادر سامان به پایان
رسانید و بعد ازبه دلیل فراهم نبودن شرایط ادامه تحصیل درسامان تحصیلات متوسطه خویش را در دبیرستان
ادب اصفهان تمام کرد . در سن ۲۱ سالگی پدرش را از دست داد و با مادر پیرش زندگی میکرد . در سال
۲۳۴۲ وارد صحنه سیاست شد و مشغول کارهای زیرزمینی که بوسیله روحانیت مبارز رهبری می شد، گردید و
به پخش اعلامیه و نوارهای امام و رساله امام پرداخت . ایشان در سال ۲۳۴۱ به خدمت سربازی اعزام گردید و
در دوران سربازی خود سپاهی دانش ممتاز بود. دوستان هم دوره اش میگویند ،در سال ۲۳۴۱ عکس امام)ره(
را به آنها نشان می دهد و می گوید: روزی این زعیم عالیقدر حکومت اسلامی را پیاده خواهد کرد. در سال
۲۳۴۱ واردکارخانه ذوب آهن اصفهان گردید و بعد از دیدن دوره یکساله فنی مشغول بکار شد . در شهریور
سال ۲۳۴۱ ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک دختر و دو پسر است .در سال ۲۳۴۱ برای دیدن دوره یکساله
ازطرف کارخانه ذوب آهن اصفهان عازم شوروی شد ولی به علت برخورداری از استعداد ونبوغ زیاد،
این دوره را در مدت هفت ماه و نیم تمام کرد و به کشور بازگشت . در این مدت که در شوروی اقامت داشت
تمام موازین شرعی را اجرا میکردوقرارگرفتن در محیط فاسد وغیراسلامی کوچکترین خللی در ایمان واراده او
ایجاد نکرد. بعد از بازگشت از شوروی فعالیتهای خویش را دوباره از سرگرفت وبا مبارزان منطقه چهارمحال
واصفهان مانند برادران؛ صلواتی، پرورش، آیتا... طاهری، حجهالاسلام میرزائی امام جمعه زرین شهر و
شهدائی چون ترکی ، فولادی و... ارتباط تنگاتنگ داشت. در آن خفقان رژیم دیکتاتوری پهلوی، به ایجاد
نمایشگاهای کتاب در فولادشهر، شهرکرد، سامان همت گماشت و همچنین در سایر شهرستانها نمایشگاههای
کتاب بسیاری تشکیل داد. اودراین نمایشگاهها به روشنگری افکار تودههای مردم می پرداختند و به کارهای
تشکیلاتی اهمیت بسیار میداد .
تمه رهشدلاوف رد دنچ یتاسلج لیکشت هب تبسن زرابم و یبتکم ناردارب ریاس اب هارمه تهج نیمه هب
گماشت. شهری که به دلیل رواج فرهنگ فاسد طاغوتی از معنویت در آن اثری نبود .اوبارها هزاران
اعلامیه حضرت امام)ره( را مخفیانه و با چابکی ، زیرکی و بدون ترس از عوامل ساواک به داخل
کارخانه ذوب آهن اصفهان میبرد و پخش میکرد. در چهلمین روز شهادت حاجآقا مصطفی خمینی، در
حالی که در مسجد سید اصفهان سخنرانی میکرد، دستگیر شد. در زمان پیروزی انقلاب زحمات زیادی
کشید و بارها خطر راازسر گذراند اما به شهادت نرسید. ا و تمام مال و جان خویش را فدای مکتب
اسلامی ساخته بود. لحظهای از یاد خانوادههای زندانی، تبعیدی و خانوادههای بیسرپرست و مستضعف
غافل نمیشد و با انجمن مددکاران و صندوق قرضالحسنه اصفهان همکاری داشت. وقتی که نماز
میخواند با تمام وجودش به یاد خدا بود و با تمامی وجودش دعای کمیل میخواند و اشک میریخت.
به معنای واقعی کلمه مقلد امام)ره( و معتقد به ولایت فقیه بود . به امام )ره(عشق میورزید و او را الگوی
خویش قرار داده بود . در زمان پیروزی انقلاب به همراه دیگر برادران مبارز کارخانه ذوبآهن را به
اعتصاب کشاندند. وی دارای بینش سیاسی قوی بود و هیچگاه در مسائلی که در مملکت بوجود میآمد
اشتباه نمیکرد . دراول انقلاب که حجم زیادی ازحملات ناجوانمردانه ی منافقین وملی گراهای دروغین
متوجه آیت ا... مظلوم دکتر بهشتی وسایرشخصیتهای انقلابی بود؛ایشان به آنها عشق میورزید و
میگفت: روزی شهید بهشتی و حقانیت حزب جمهوری بر مردم ثابت میگردد. توصیه میکرد که از
روحانیت مبارز دفاع کنید. به مال دنیا دل نبندید که شما را گرفتار میکند. همیشه شهادت را از خدا
آرزو میکرد و در قبال خون شهداء احساس تعهد میکرد . مرتب قیامت را یادآوری میکرد و به آقای
رجائی ، رفسنجانی، خامنهای و همراهان علاقه بخصوصی داشت و میگفت: که اینها بازوان امام هستند،
بعد از پیروزی انقلاب به سمت مدیریت انتظامات شهر صنعتی فولاد شهر انتخاب گردید و در این پست
خدمات شایانی کرد . مدت هشت ماه در این پست خدمت نمود و بعد به جهاد سازندگی شهرکرد آمد و
در مدت ده ماه در این شغل خدمت کرد و بعد به علت حساسیت منطقه به انتظامات بازگشت . بعد وارد
سپاه پاسداران شدودر قسمت اطلاعات مشغول خدمت گردید . بعد از آن مسئول اداره حراست کارخانه
ذوبآهن اصفهان شد و مدتی هم در این قسمت خدمت کرد .او در بیست و نهم مهرماه ۲۳۱۱ به سمت
فرماندار شهرکرد انتخاب شد. در تاریخ یکم دیماه سال ۲۳۱۱ وقتی که به اتفاق همراهانش از بازدید
جبههها برمیگشت تصمیم میگیرند به حرم امام رضا)ع( بروند و زیارت کنند . پس از زیارت معشوق و
کمی استراحت در شهر مشهد موقع خروج از اقامتگاه خود مورد شناسائی قرار میگیرند و به دست
منافقین جنایتکار به درجه شهادت تابه آرزوی خود برسد .
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... ) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (
پای گاه مقاومت بسیج شهید دکتر بهشتی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

گذری بر زندگی سردار شهید احمد کبیری سامانی :

کانون فرهنگی هنری نور سامان | يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۳ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
گذری بر زندگی سردار شهید احمد کبیری سامانی :
تولد : بهمن 4331
شهادت: 2 فروردین 4334
در بهمن ماه 4331 در یکی از شهرهای استان چهارمحال بختیاری به نام سامان ودر خانواده ای متدین و مستضعف
دیده به جهان گشود. پس از طی دوران کودکی با علاقه ای خاص وارد دبستان دهقان سامانی شد. دوره تحصیلات
ابتدایی وراهنمایی را با موفقیت به پایان رساند وخود را برای دبیرستان آماده می کرد که در مهرماه 4334 مادرش را از
دست داد،این حادثه اثری عمیق بر او نهاد .روزها به سرعت می گذشت و شهید سه سال پایان تحصیل خود را در تهران
گذرانید. در تابستان ها برای فراهم نمودن کمک هزینه تحصیلی در رشته برق کاری به کار می پرداخت .وقتی انقلاب
پرشکوه اسلامی به رهبری خمینی بت شکن در سال 4331 به اوج خود رسید ، احمد بی درنگ به صف مبارزان
پیوست.اودر این دوران سهم به سزایی ایفا نمود. با باز شدن مدارس تظاهرات و اعتصابات شدت می گرفت و او تمام
اوقاتش را در فعالیت بر علیه رژیم به سر می برد . در شب حمله به نیروی هوایی از طرف مزدوران گاردشاهنشاهی، به
کمک برادران نیروی هوایی شتافت و در درگیری های 22 بهمن نقش مهمی به عهده داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی
تحصیلات خود را ادامه و در رشته اقتصاد دیپلم گرفت. با اخذ دیپلم به سامان بازگشته و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی به عضویت سپاه درآمد و با گذراندن دوره های مختلف آموزشی در تهران در واحد آموزش سپاه خدمت خود
را شروع نمود .
احمد کبیری، از تبار هابیل، ابراهیم)ع(، موسی)ع( و محمد )ص( و حسین )ع(بود و حسین گونه در کربلای ایران زمین
در عاشورای دوم فروردین 4334 لبیک گویان به دیار حسین شتافت و در حمله فتح المبین بلندترین قله انسانیت را
پیموده و شربت گوارای شهادت را نوشید .
وصیتنامه:
بسماللهالرحمنالرحیم
انی وجهت وجهی للذی فطرالسموات والارض حنیفا و ما انا منالمشرکین. سوره انعام آیه 87
من با ایمان خالص روی به سوی خدائی آوردم که آفریننده آسمانها و زمین است و من هرگز با )عقیده جاهلانه( مشرکان موافق نخواهم بود .
سپاس و ستایش خداوندی را که آسمانها و زمین را آفرید. سپاس و ستایش خدایی را که تمام موجودات عالم و همه ی انسانها را
آفرید و برای راهنمائی انسان و هدایت او به راه راست پیامبران را فرستاد . سپاس خدا را که همه ی ما را مسلمان قرار داد و در این
برهه از زمان این چنین رهبری و انقلابی نصیبمان کرد. و این همه نعمت فراوان بر ما ارزانی داشت .
خدایا مرا ببخش و عفو کن که نتوانستم بنده صالحی باشم و شکر این همه نعمت فراوان را به جا آورم و انسان باشم. از تو خواهانم
مرا عفو کنی و از عذاب آخرت نجاتم دهی. خدایا میدانم لیاقت و شایستگی شهادت را ندارم اما از تو می خواهم این مقام عظیم
و بزرگ را نصیب من کنی .
حدود یکسال و چندماه است که دست ابرقدرتها به ویژه امریکای جنایتکار از آستین صدام کافر بیرون آمده و همگی به اسلام
عزیز و انقلاب اسلامی حمله کرده و میخواهند این انقلاب را نابود کنند. زیرا آن را بزرگترین خطر برای خود میبینند. بر همه
مسلمین و به خصوص ملت مسلمان ایران است که کمک کنند و جلو این قدرتها بایستند. امروز همه ما مسئولیتی بس سنگین
داریم . مسئولیت شناخت صحیح و درست اسلام و حفظ و گسترش آن در جهان و مقاومت سرسختانه در مقابل ابرقدرتها و
وابستههای آنان .
همه ملت باید این حسین زمان، امام امت، خمینی بتشکن را یاری کنند. تا انشاالله زمینه حکومت حضرت مهدی )عج( را فراهم
آورند . از ملت مسلمان میخواهم همیشه وحدت و انسجام خود را نگهدارند و با قدرت و توکل بر خداوند یکتا، به پیش روند . از
هیچ قدرتی جز خداوند نترسند. فقط اسلام را عمل کنند، اسلام امانتی است و به دست ما سپرده شده. باید آن را بشناسیم و به
دیگران نیز بشناسانیم . امروز صدور انقلاب جز گسترش و شناساندن اسلام چیز دیگری نیست، امام امت که این همه تأکید دارند
انقلاب صادر شود این است که اسلام در سراسر عالم شناسانده شود. و همه با برنامههای انسانساز اسلام آشنا شوند. زیرا اسلام همه
چیز دارد. و خداوند آن را کامل کرده تا انسانها با عمل به آن، به هدف واقعی که همان خداست برسند .
همچنین از ملت مسلمان می خواهم به روحانیت احترام بگذارند و مثل همیشه آنان را یاری کنند. زیرا اگر روحانیون نبودند اسلام
تا این اندازه پیشرفت نکرده بود و ما هنوز به این انقلاب نرسیده بودیم. و دولت و مجلس شورای اسلامی و ارگانهای انقلابی و
همه قوای نظامی را کمک کنند و پشتیبانی کنند. از پدر عزیزم میخواهم که مرا ببخشد . چون فرزند لایق برای وی نبودم. و حق
فرزندی را به جا نیاوردم. پدرجان فقط به فرمان امام عزیز فرمانده کل قوا و این رهبر شکستناپذیر و بیداردل میجنگم . فرمان او
فرمان امام زمان )عج( ،فرمان رسول خدا و فرمان خداوند است. همه ی این رزمندگان از پیر و جوان و نوجوان به فرمان او به جبهه
میآیند. و به عشق خدا و شهیدشدن خود را در این همه مشکلات و دشواریها میاندازند. پدر از شما می خواهم بعد از کشتهشدنم
برایم گریه نکنید. زیرا دشمن شاد میشود . و برای اسلام و انقلاب اسلامی تا آنجائی که میتوانید تلاش کنید. از برادر عزیزم نیز
میخواهم در سپاه با استقامت و پایداری ؛ تلاش کنند. برادر جان از تو التماس دعا دارم و انشاالله اگر در مورد تو خطایی کردهام
ببخشید .
از همه برادران پاسدار ،این جان برکفان عزیز و رهروان حسینی نیز میخواهم همانطور که امام فرمودند؛ قدر خود را بدانند و واقعاً
از اسلام و مسلمین پاسداری کنند. قدرتهای شیطانی، پاسداران را دشمن بزرگ میدانند و محرومان و ستمدیدگان و مستضعفین
به سپاه و ملت ایران چشم امید دوختهاند، تا آن را از یوغ استعمار و استثمار و بردگی بیرون آورند.همه پیروز و موفق و موید
باشید.از برادر عزیزم میخواهم مقدار پولی را که همراه دارم به حساب جنگزدگان بگذارد و همینطور یک دستگاه رادیوضبط
است که آن را به هرجا صلاح دیدند بدهندخدا گناهان همه را ببخشد و حاجات و آرزوهای همه را برآورده کند.
برادران و دوستان عزیز خدا نگهدار شما
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... ) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (
پای گاه مقاومت بسیج شهید دکتر بهشتی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

معلم سرافراز شهید سهراب شریعتی سامانی :

کانون فرهنگی هنری نور سامان | شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۳۹ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین
مقام معظم رهبری : امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهداء کمتر از شهادت نیست.
معلم سرافراز شهید سهراب شریعتی سامانی :
تولد : 1 دی 1144 شهر سامان
شهادت: 25 دی 1135 جبهه شلمچه
فرازی از زندگی نامه:
شهید سهراب شریعتی سامانی در یکم دی ماه سال 4411 در شهر سامان چشم به
جهان گشود. دوران تحصیل را تا سطح متوسطه پشت سر نهاده و در اوایل شکل گیری
انقلاب اسلامی در صفوف مردم حضور چشمگیر داشت. وی همراه یاوران شهیدش در
تبلیغات و نشر فرهنگ اسلامی در حد توانی که داشت همکاری می کرد. ایشان هفت بار به
جبهه اعزام شدند؛ در این دوران در رشته دینی و عربی در تربیت معلم شهید رجائی
شهرکرد قبول شدند که بعد از گذراندن سال اول ، شوق دیدار یار او را دوباره به سوی
جبهه های نبرد حق علیه باطل فراخواند تا اینکه در بیست و پنجم دی ماه سال 4431 در
عملیات کربلای 1 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
فرازی از وصیت نامه:
... از جوانان حزب الله تقاضا دارم جلو فساد و منکرات را گرفته و با این جرثومه به شدت
مبارزه کنند و دیگر اینکه دست به دامن ائمه معصومین بشوید و دست از دامن این خاندان پاک
برندارید. موقعیت حساس است و همه ی ما مسئولیم ؛ دیگر خود دانید؛ از امت حزب الله می
خواهم اگر راه کربلا باز شد سلام مرا به امام حسین علیه السلام برسانید.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... ) شادی ارواح طیبه امام و شهداء صلوات (
پای گاه مقاومت بسیج شهید دکتر بهشتی مسجد جامع سامان

  • کانون فرهنگی هنری نور سامان

حضور سردار آسودی در مسجد جامع سامان

کانون فرهنگی هنری نور سامان | شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۳۵ ب.ظ


  • کانون فرهنگی هنری نور سامان